فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک

    Smoking

    ˈsmoʊkɪŋ ˈsməʊkɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      smoked

    • شکل سوم:

      smoked

    • سوم‌شخص مفرد:

      smokes

    معنی

    noun uncountable A2
    استعمال دخانیات، کشیدن سیگار و مانند آن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد smoking

    1. noun the act of smoking tobacco or other substances
      Synonyms:
      smoke using tobacco having a drag pulling on a pipe burning the weed
    1. verb to use smoke, especially from tobacco
      Synonyms:
      puffing inhaling dragging
    1. verb emit a cloud of fine particles
      Synonyms:
      fuming smoldering burning reeking smudging vaporizing smothering

    لغات هم‌خانواده smoking

    • verb - transitive
      smoke

    ارجاع به لغت smoking

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «smoking» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/smoking

    لغات نزدیک smoking

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه