فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Smoky

ˈsmoʊki ˈsməʊki

صفت تفضیلی:

smokier

صفت عالی:

smokiest

معنی و نمونه‌جمله

adjective C2

دودی، پردود، دود گرفته، دود‌کن، دود‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

smoky fog

مه دود‌مانند

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد smoky

  1. adjective hazy, sooty
    Synonyms:
    gray black thick smoldering burning murky dingy messy begrimed grimy reeking fumy vaporous smoke-colored caliginous sooty silvery
    Antonyms:
    clear clean unpolluted

لغات هم‌خانواده smoky

ارجاع به لغت smoky

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «smoky» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/smoky

لغات نزدیک smoky

پیشنهاد بهبود معانی