فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Moisturizer

ˈmɔɪstʃɚaɪzɚ ˈmɔɪstʃəraɪzə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    moisturizers

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable uncountable
    کرم مرطوب‌کننده
    • - I use (a) moisturizer every night.
    • - هرشب کرم مرطوب‌کننده می‌زنم.
    • - Each night I would apply moisturizer with care, making sure not to miss any spots.
    • - هرشب با دقت زیاد کرم مرطوب‌کننده می‌زنم تا هیچ جای خالی‌ای نماند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد moisturizer

  1. noun lotion
    Synonyms: balm, cream, demulcent, emollient, liniment, oil, ointment, salve, unction, unguent

ارجاع به لغت moisturizer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «moisturizer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/moisturizer

لغات نزدیک moisturizer

پیشنهاد بهبود معانی