آخرین به‌روزرسانی:

Moisturizer

ˈmɔɪstʃɚaɪzɚ ˈmɔɪstʃəraɪzə

شکل جمع:

moisturizers

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable

کرم مرطوب‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

I use (a) moisturizer every night.

هرشب کرم مرطوب‌کننده می‌زنم.

Each night I would apply moisturizer with care, making sure not to miss any spots.

هرشب با دقت زیاد کرم مرطوب‌کننده می‌زنم تا هیچ جای خالی‌ای نماند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد moisturizer

  1. noun lotion
    Synonyms:
    cream balm oil ointment salve emollient liniment unction unguent demulcent

ارجاع به لغت moisturizer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «moisturizer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/moisturizer

لغات نزدیک moisturizer

پیشنهاد بهبود معانی