امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Emulsion

ɪˈmʌlʃn ɪˈmʌlʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
شیرابه، تعلیق جسمی به‌صورت ذرات ریز و پایدار درمحلولی (مانند ذرات چربی در شیر)، ذرات چربی در آب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد emulsion

  1. noun A light-sensitive coating on paper or film; consists of fine grains of silver bromide suspended in a gelatin
    Synonyms: photographic emulsion
  2. noun A suspension of tiny droplets of one liquid in a second liquid. By making an emulsion, one can mix two liquids that ordinarily do not mix well, such as oil and water.
    Synonyms: emulsification

ارجاع به لغت emulsion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «emulsion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/emulsion

لغات نزدیک emulsion

پیشنهاد بهبود معانی