امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lathe

leɪð leɪð
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun verb - transitive
ماشین تراش، چرخ کوزه‌گری، تراش دادن، خراطی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
noun verb - transitive
ماشین تراش، چرخ خراطی، تراش دادن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lathe

  1. noun A mechanical contrivance
    Synonyms:
    turret lathe turning lathe cutter

ارجاع به لغت lathe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lathe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lathe

لغات نزدیک lathe

پیشنهاد بهبود معانی