گذشتهی ساده:
lathedشکل سوم:
lathedسومشخص مفرد:
lathsشکل جمع:
lathsمعماری توفال (تختهی نازک و باریکی که به سقف اتاق میکوبند و سپس روی آن را کاهگل و گچ میمالند)
He carefully measured and cut the laths.
توفالها را با دقت اندازه گرفت و برید.
The walls of the old house were reinforced with sturdy laths.
دیوارهای خانهی قدیمی با توفالهای محکم تقویت شده بود
معماری توفالکوبی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He lathed the ceiling.
سقف را توفالکوبی کرد.
I decided to lath my house.
تصمیم گرفتم خانهام را توفالکوبی کنم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lath» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lath