فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Lath

læθ lɑːθ

گذشته‌ی ساده:

lathed

شکل سوم:

lathed

سوم‌شخص مفرد:

laths

شکل جمع:

laths

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

معماری توفال (تخته‌ی نازک و باریکی که به سقف اتاق می‌کوبند و سپس روی آن را کاهگل و گچ می‌مالند)

He carefully measured and cut the laths.

توفال‌ها را با دقت اندازه گرفت و برید.

The walls of the old house were reinforced with sturdy laths.

دیوارهای خانه‌ی قدیمی با توفال‌های محکم تقویت شده بود

verb - transitive

معماری توفال‌کوبی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

He lathed the ceiling.

سقف را توفال‌کوبی کرد.

I decided to lath my house.

تصمیم گرفتم خانه‌ام را توفال‌کوبی کنم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lath

  1. noun
    Synonyms:
    strip mesh slat batten groundwork

لغات هم‌خانواده lath

  • verb - transitive
    lath

ارجاع به لغت lath

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lath» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lath

لغات نزدیک lath

پیشنهاد بهبود معانی