گذشتهی ساده:
leatheredشکل سوم:
leatheredسومشخص مفرد:
leathersوجه وصفی حال:
leatheringشکل جمع:
leathersچرم، تیماج (پوست دباغی شده)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
This coat is made of leather.
این پالتو از چرم ساخته شده است.
Polish your shoes to keep the leather soft and shiny.
برای نرم و براق نگه داشتن چرم کفشها، آنها را واکس بزن.
چرمی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I love the smell of new leather shoes.
من عاشق بوی کفشهای چرمی نو هستم.
She wore a leather jacket to the concert.
او ژاکتی چرمی برای کنسرت پوشیده بود.
a leather belt
کمربند چرمی
leather gloves
دستکشهای چرمی
چرمی کردن، با چرم پوشاندن
They decided to leather the old chair to give it a new look.
آنها تصمیم گرفتند که صندلی قدیمی را با چرم پوشش دهند تا ظاهری جدید به آن ببخشند.
He plans to leather the book cover for added durability.
او قصد دارد جلد کتاب را با چرم پوشش دهد تا دوام بیشتری داشته باشد.
Beautifully leathered chairs
صندلیهایی که بهطور زیبا چرمی شدهاند
شلاق زدن
They leathered the answer out of him.
با شلاق جواب را از او در کشیدند.
In the old days, teachers were known to leather students for misbehaving.
در گذشته، معلمان بهدلیل بدرفتاری دانشآموزان را شلاق میزدند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «leather» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/leather