با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Lizard

ˈlɪzərd ˈlɪzəd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    lizards

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
جانورشناسی مارمولک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The lizard darted into the bushes.
- مارمولک به داخل بوته‌ها رفت.
- I spotted a tiny lizard.
- مارمولک کوچکی را دیدم.
noun countable
جانورشناسی سوسمار
- The ancient lizard species roamed the earth millions of years ago.
- گونه‌های باستانی سوسمار میلیون‌ها سال پیش روی زمین می‌زیستند.
- The lizard sunbathed on the rock.
- سوسمار روی صخره آفتاب گرفت.
noun
چرم سوسمار
- The belt was made of lizard.
- این کمربند از چرم سوسمار درست شده بود.
- Her new handbag was made from lizard.
- کیف‌دستی جدیدش از چرم سوسمار ساخته شده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lizard

  1. noun A man who idles about in the lounges of hotels and bars in search of women who would support him
    Synonyms: reptile, lounge-lizard, saurian

ارجاع به لغت lizard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lizard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lizard

لغات نزدیک lizard

پیشنهاد بهبود معانی