فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Tooling

American: ˈtuːlɪŋ British: ˈtuːlɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    tooled
  • شکل سوم:

    tooled
  • سوم شخص مفرد:

    tools

معنی

  • شکل‌دهی، تجهیز
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد tooling

  1. verb To run and control (a motor vehicle)
    Synonyms: wheeling, piloting, motoring, driving

ارجاع به لغت tooling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tooling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tooling

لغات نزدیک tooling

پیشنهاد بهبود معانی