فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Tooling

American: ˈtuːlɪŋ British: ˈtuːlɪŋ

گذشته‌ی ساده:

tooled

شکل سوم:

tooled

سوم‌شخص مفرد:

tools

معنی

شکل‌دهی، تجهیز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tooling

  1. verb to run and control (a motor vehicle)
    Synonyms:
    driving motoring piloting wheeling

ارجاع به لغت tooling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tooling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tooling

لغات نزدیک tooling

پیشنهاد بهبود معانی