این پهلو و آن پهلو شدن ازروی بیخوابی، وول خوردن ازروی بیخوابی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I couldn’t sleep last night; I kept tossing and turning in bed.
دیشب نتوانستم بخوابم؛ مدام در رختخواب این پهلو و آن پهلو میشدم.
After drinking coffee late in the day, he found himself tossing and turning in bed all night.
پس از نوشیدن قهوه در اواخر روز، او تمام شب درحال وول خوردن روی تختخواب بود.
The noise from the street made me toss and turn in bed throughout the night.
سرو صدای خیابان باعث شد در طول شب روی تخت این پهلو و آن پهلو بشوم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «toss and turn» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/toss-and-turn