با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Thralldom

آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین به این شکل نیز نوشته می‌شود: thraldom

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    بردگی، اسارت، بندگی
    • - Under the thralldom of his boss, he was forced to work long hours and endure unfair treatment.
    • - او تحت اسارت رئیسش مجبور شد ساعت‌های طولانی کار کند و رفتار ناعادلانه را تحمل کند.
    • - The slaves were forced into thraldom and had no hope for freedom.
    • - بردگان مجبور به اسارت شدند و امیدی به آزادی نداشتند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد thralldom

  1. noun A state of subjugation to an owner or master
    Synonyms: bondage, slavery, servitude, thrall, enslavement, helotry, serfdom, subjugation, servileness, servility, villeinage, yoke, thraldom

ارجاع به لغت thralldom

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «thralldom» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/thralldom

لغات نزدیک thralldom

پیشنهاد بهبود معانی