صراحتاً، بهطور صریح، بیپرده، بهوضوح، بدون ابهام، رکوپوستکنده، روشن، دقیق
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The teacher explained the assignment explicitly so that no one would misunderstand.
معلم تکلیف را بدون ابهام توضیح داد تا هیچکس دچار سوءتفاهم نشود.
Sara asked him explicitly whether he had lied, and he said no.
سارا رکوپوستکنده از او پرسید که آیا دروغ گفته و او جواب منفی داد.
صفت تفضیلی explicitly در زبان انگلیسی more explicitly است.
صفت عالی explicitly در زبان انگلیسی most explicitly است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «explicitly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/explicitly