با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Perspicuity

    ˌpɜːrspɪˈkjuːɪti ˌpɜːspɪˈkjuːɪti
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable formal
    روشنی، وضوح، صراحت، شفافیت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - The teacher explained that concept with perspicuity.
    - معلم آن مغ=فهوم را با شفافیت توضیح داد.
    - The CEO spoke with perspicuity.
    - مدیرعامل با صراحت صحبت کرد.
    noun uncountable formal
    روشن‌بینی، روشن‌فکری، تیزبینی، زیرکی، عاقلی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد perspicuity

    1. noun The quality of being clear and easy to perceive or understand
      Synonyms: clarity, plainness, lucidity, clearness, perspicuousness, distinctness, limpidity, limpidness, lucidness, pellucidity, pellucidness

    ارجاع به لغت perspicuity

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «perspicuity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/perspicuity

    لغات نزدیک perspicuity

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند