انگلیسی آمریکایی جادهسازی، تعمیر جاده، راهداری
The roadwork caused a major delay.
تعمیر جاده باعث تاخیر زیاد شد.
The roadwork sign warned drivers of a detour ahead.
تابلوی راهداری به رانندگان از انحراف پیش رو هشدار میداد.
ورزش تمرین عملی، تمرین آمادگی (با دوهای طولانی برای مسابقات)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The roadwork for the marathon training was grueling but necessary.
تمرین آمادگی برای آموزش مسابقهی دو ماراتون طاقتفرسا اما ضروری بود.
The athlete's roadwork paid off as they crossed the finish line first.
تمرین عملی این ورزشکار با عبور از خط پایان نتیجه داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «roadwork» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/roadwork