با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Erection

ɪˈrekʃn ɪˈrekʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    erections

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    نصب، ساختمان، نعوظ، شق‌شدگی
    • - the erection of a building
    • - برپا کردن یک عمارت
    • - the erection of an international economic union
    • - ایجاد یک هم‌بست اقتصادی بین‌المللی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد erection

  1. noun The act of building or putting up
    Synonyms: erecting, building, constructing
  2. noun An erect penis
    Synonyms: hard-on

ارجاع به لغت erection

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «erection» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/erection

لغات نزدیک erection

پیشنهاد بهبود معانی