فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Foreseen

گذشته‌ی ساده:

foresaw

سوم‌شخص مفرد:

foresees

وجه وصفی حال:

foreseeing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

پیش‌بینی‌شده، موردانتظار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

the foreseen adverse

زیان پیش‌بینی‌شده

the foreseen effect

نتیجه‌ی موردانتظار

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد foreseen

  1. adjective anticipated
    Synonyms:
    expected likely predictable prepared for

ارجاع به لغت foreseen

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «foreseen» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/foreseen

لغات نزدیک foreseen

پیشنهاد بهبود معانی