avoiding, free (of), devoid, clear, immune
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بری از هرگونه نظر متعصبانه
free of any biased opinions
(حافظ) … سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود
… from head to foot, she was free of any blemish
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بری» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بری