آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

دیر به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت قید
فونتیک فارسی / dir /

late, slow, behindhand, a long time, overdue, tardy, belated, tardily, tarrying, slowly

late

slow

behindhand

a long time

overdue

tardy

belated

tardily

tarrying

slowly

مدتی مدید و طولانی، پس از وقت مقرر

خدا کند که دیر نیاید.

Hopefully, he won't be late.

اگر باز هم دیر بیایی، توی دردسر خواهی افتاد.

If you come late again, you'll be in hot water.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

او دیر آمد و معلم خیلی دلخور شد.

He was late and the teacher became quite pissed.

اسم
فونتیک فارسی / deyr /

convent, monastery, cloister, temple, priory, abbey, nunnery

convent

monastery

cloister

temple

priory

abbey

nunnery

صومعه، عبادتگاه، معبد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

ساختمان دیر

The building of the monastery

می‌توانید در دیر بمانید

You can stay at the monastery

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد دیر

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:

ارجاع به لغت دیر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دیر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دیر

لغات نزدیک دیر

پیشنهاد بهبود معانی