allegiance, loyalty, faith, devotion, covenant, fealty
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بیعت خود را با خلیفه نقض کرد.
He abjured his allegiance to the Caliph.
بیعت او با پادشاه تزلزلناپذیر بود.
His allegiance to the king was unwavering.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بیعت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بیعت