فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Deep-set

ˈdiːpˈset ˈdiːpˈset diːpset

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adjective

(واقع در گودی) گود، فرو رفته

deep-set eyes

چشمان تو (یا گود)

adjective

محکم، برجا، استوار، ژرف بنیاد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد deep-set

  1. having a sunken area
    Synonyms:
    sunken recessed hollow-eyed

ارجاع به لغت deep-set

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deep-set» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deep-set

لغات نزدیک deep-set

پیشنهاد بهبود معانی