فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Sister

ˈsɪstər ˈsɪstə

شکل جمع:

sisters

توضیحات:

مخفف این لغت در حالت عامیانه Sis است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A1

خواهر، هم‌شیره

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

I have three sisters.

من سه خواهر دارم.

go back, sister!

خواهر برو عقب!

noun countable

جفت، همجور، قرینه، وابسته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

sister organizations

سازمان‌های وابسته به هم

The sister to this candlestick has been stolen.

جفت این شمعدانی را دزدیده‌اند.

noun countable

پرستار

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sister

  1. noun female sibling
    Synonyms:
    relative relation kin kinsperson blood sister twin

ارجاع به لغت sister

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sister» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sister

لغات نزدیک sister

پیشنهاد بهبود معانی