با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Sister

ˈsɪstər ˈsɪstə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    sisters

توضیحات

مخفف این لغت در حالت عامیانه Sis است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A1
خواهر، هم‌شیره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- I have three sisters.
- من سه خواهر دارم.
- go back, sister!
- خواهر برو عقب!
noun countable
جفت، همجور، قرینه، وابسته
- sister organizations
- سازمان‌های وابسته به هم
- The sister to this candlestick has been stolen.
- جفت این شمعدانی را دزدیده‌اند.
noun countable
پرستار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sister

  1. noun female sibling
    Synonyms: blood sister, kin, kinsperson, relation, relative, twin

ارجاع به لغت sister

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sister» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sister

لغات نزدیک sister

پیشنهاد بهبود معانی