فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Sister-in-law

ˈsɪstərɪnˌlɔːr ˈsɪstərɪnˌlɔː

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2

خواهرزن، خواهرشوهر، زن‌برادر، زن‌داداش، جاری

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

When he embraced his sister in law for the last time, her whispered "I will never forget you."

وقتی برای آخرین بار خواهرزنش را در آغوش گرفت، چنین زمزمه کرد: «هرگز فراموشت نمی‌کنم.»

My sister-in-law is a talented artist.

خواهرشوهرم هنرمند بااستعدادی است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

My sister-in-law and I often go shopping together.

من و جاری‌ام اغلب با هم به خرید می‌رویم.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت sister-in-law

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sister-in-law» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sister-in-law

لغات نزدیک sister-in-law

پیشنهاد بهبود معانی