با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Coworker

    ˌkoʊˈwɜːrkər ˌkəʊˈwɜːkə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      coworkers

    توضیحات

    شکل نوشتاری دیگر این لغت: co-worker

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    همکار (که مرتبه‌ی شغلی‌اش با فردی دیگر در همان سازمان یکسان است)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - he and his coworkers
    - او و همکارانش
    - My coworker and I have a good working relationship.
    - من و همکارم رابطه‌ی کاری خوبی داریم.
    - My co-worker and I often grab lunch together during our break.
    - من و همکارم اغلب در زمان استراحت ناهار را با هم می‌خوریم.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت coworker

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «coworker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/coworker

    لغات نزدیک coworker

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند