خصومتآمیز، آمیخته به دشمنی، ناسازگار، خصمانه، وابسته به مخالفت و دشمنی و خصومت
From the start, he had an adversarial attitude toward me.
از ابتدا نسبت به من نظر خصومتآمیزی داشت.
The adversarial process of negotiations between the two countries seemed to be reaching a stalemate.
روند خصمانه مذاکرات بین دو کشور به نظر میرسید به بنبست رسیده است.
حقوق ترافعی، اتهامی (در آن دو مدافع، نظریه یا دیدگاه حزب خود را در برابر یک فرد بیطرف ارائه میدهند.)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The courtroom atmosphere became increasingly adversarial during the cross-examination.
فضای دادگاه در طول بازجویی متقابل بهطور فزایندهای ترافعی شد.
The adversarial nature of the trial intensified as the defense presented its compelling arguments.
ماهیت اتهامی محاکمه با ارائهی استدلالهای قانعکننده توسط دفاعیات تشدید شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «adversarial» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/adversarial