single, sole, one, only
یگانه سلاح آنها ایمانشان است.
They are armed only with their faith.
یگانه معیار او ...
His only criterion ...
یگانه سرگرمی او تختهنرد است.
His only amusement is backgammon.
او یگانه کسی بود که در برابر شکنجهگران سینه سپر کرد.
He was the only one who bucked against the tortures.
یگانه فرزند او دارد ازدواج میکند
her only child is getting married
یگانه دوست من
my only friend
unique, matchless, nonpareil, one of a kind, peerless
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
این میز در سرتاسر جهان یگانه است
this table is unique in the whole world
قهرمانی یگانه
a peerless champion
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «یگانه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/یگانه