فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

User

ˈjuːzər ˈjuːzə

شکل جمع:

users

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1

کاربر، مصرف‌کننده، استفاده‌کننده، به‌کار‌گیرنده، استعمال‌کننده، بهره‌گیر

The user's feedback helped improve the functionality of the app.

بازخورد کاربر به بهبود عملکرد برنامه کمک کرد.

Fast‌ Dictionary users support the company's improved services by purchasing subscriptions.

کاربران فست‌ ‌دیکشنری با تهیه‌ی اشتراک از این شرکت برای خدمات‌رسانی بیشتر حمایت می‌کنند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Our service currently has over a million active users.

سرویس ما درحال حاضر بیش‌از یک میلیون کاربر فعال دارد.

the users of this computer

کاربران این کامپیوتر

noun countable informal

(فرد) سودجو، منفعت‌طلب، سوءاستفاده‌گر، منفعت‌جو، نفع‌طلب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The user manipulated others' emotions to fulfill their own selfish desires.

فرد سودجو احساسات دیگران را دست‌کاری کرد تا خواسته‌های خودخواهانه‌ی خود را برآورده کند.

After realizing he was just a user seeking personal gain, she cut ties with him immediately.

پس‌از اینکه فهمید او فقط یک سوءاستفاده‌گر بوده که به‌دنبال منافع شخصی‌اش است، بلافاصله با او قطع رابطه کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد user

  1. noun one who consumes goods and services
    Synonyms:
    consumer customer
  1. noun a person who takes drugs
    Synonyms:
    drug user substance abuser exploiter usufruct

لغات هم‌خانواده user

ارجاع به لغت user

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «user» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/user

لغات نزدیک user

پیشنهاد بهبود معانی