فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

User

ˈjuːzər ˈjuːzə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    users

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable B1
    مصرف‌کننده، کاربر، استفاده‌کننده، به‌کار‌گیرنده، استعمال‌کننده، بهره‌گیر
    • - the users of this computer
    • - کاربر این کامپیوتر
    • - The user's feedback helped improve the functionality of the app.
    • - بازخورد کاربر به بهبود عملکرد برنامه کمک کرد.
  • noun countable informal
    (فرد) سودجو، سودگر، منفعت‌خواه، منفعت‌جو، منفعت‌طلب، نفع‌طلب
    • - After realizing he was just a user seeking personal gain, she cut ties with him immediately.
    • - پس‌از اینکه متوجه شد که او تنها یک منفعت‌طلب است که به‌دنبال منافع شخصی است، بلافاصله با او قطع رابطه کرد.
    • - The user manipulated others' emotions to fulfill their own selfish desires.
    • - فرد سودجو احساسات دیگران را دست‌کاری کرد تا خواسته‌های خودخواهانه خود را برآورده کند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد user

  1. noun A person who takes drugs
    Synonyms: drug user, exploiter, usufruct, substance abuser
  2. noun One who consumes goods and services
    Synonyms: consumer, customer

لغات هم‌خانواده user

ارجاع به لغت user

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «user» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/user

لغات نزدیک user

پیشنهاد بهبود معانی