گذشتهی ساده:
vendedشکل سوم:
vendedسومشخص مفرد:
vendsوجه وصفی حال:
vendingفروختن، دادوستد کردن، طوافی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
merchants who are planning to vend abroad
بازرگانانی که در نظر دارند در خارج از کشور دست به فروش بزنند
Farhad vended fruit on that corner for many years.
فرهاد سالها سر آن پیچ میوهفروشی میکرد.
the ideas which he vended from the pulpit
عقایدی که او از منبر اعلام کرد
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «vend» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vend