فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Peddle

ˈpedl ˈpedl

گذشته‌ی ساده:

peddled

شکل سوم:

peddled

سوم‌شخص مفرد:

peddles

وجه وصفی حال:

peddling

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive verb - intransitive adverb

دوره‌گردی کردن، طوافی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Javad used to peddle tomatoes.

جواد گوجه‌فرنگی دست‌فروشی می‌کرد.

He used to peddle second hand opinions to rural audiences.

او عقاید دست دوم را به خورد شنوندگان روستایی می‌داد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Don't peddle gossip!

شایعه پراکنی نکن!

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد peddle

  1. verb sell door to door
    Synonyms:
    sell trade market vend solicit push hawk canvas monger huckster
    Antonyms:
    buy

ارجاع به لغت peddle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «peddle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/peddle

لغات نزدیک peddle

پیشنهاد بهبود معانی