گذشتهی ساده:
looked upشکل سوم:
looked upسومشخص مفرد:
looks upوجه وصفی حال:
looking upشکلهای نوشتاری این لغت در حالت اسم (noun): lookup و look-up
بهتر شدن، بهبود یافتن
Don't worry, things are going to look up soon.
نگران نباش، همه چیز بهزودی بهتر میشه.
The economy is finally starting to look up after a long period of decline.
اقتصاد بالاخره پس از یک دورهی طولانی افول شروع به بهبود یافتن کرد.
نگاه کردن به، جستوجو کردن در (کتاب لغت و غیره)، نگاه کردن، دنبال ... گشتن، پیدا کردن (در کتاب لغت و لیست و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Can you look up the definition of that word for me?
آیا میتوانید تعریف آن لغت را برای من پیدا کنید؟
Don't forget to look up the train schedule.
یادت نرود که برنامهی قطار را نگاه کنی.
I need to look up the address of the restaurant before we go.
قبل از رفتن باید آدرس رستوران را جستوجو کنم.
سر زدن
Don't forget to look up your cousin.
یادت نرود که به پسر عمویت سر بزنی.
It's nice to look up old friends.
خوب است که به دوستان قدیمی سر بزنید.
جستوجو (کتاب لغت و غیره)
The lookup in the dictionary helped me find the definition I was looking for.
جستوجو در فرهنگ لغت به من کمک کرد تا تعریفی که به دنبالش بودم، پیدا کنم.
I always use online look-up tools to research new topics.
من همیشه از ابزارهای جستوجوی آنلاین برای تحقیق در مورد موضوعات جدید استفاده میکنم.
The lookup in the phone book made it easy to find the number I needed.
جستوجو در دفترچهی تلفن، پیدا کردن شمارهی مورد نیازم را آسان کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «look up» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/look-up-2