گذشتهی ساده:
recuperatedشکل سوم:
recuperatedسومشخص مفرد:
recuperatesوجه وصفی حال:
recuperatingبهبودی یافتن، نیروی تازه یافتن، حال آمدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We recuperated most of our losses.
بیشتر ضررهای خود را جبران کردیم.
She got sick and she has not yet fully recuperated.
او مریض شد و هنوز درست خوب نشده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «recuperate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/recuperate