فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Put Down To

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • phrasal verb B1
    مقصر دانستن، دلیل (چیزی) دانستنن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد put down to

  1. phrasal verb State the cause of a situation

ارجاع به لغت put down to

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «put down to» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/put-down-to

لغات نزدیک put down to

پیشنهاد بهبود معانی