امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Alarmist

əˈlɑːrmɪst əˈlɑːmɪst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective
شخص آشوب‌طلب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- She is an alarmist about her baby's health.
- در مورد سلامتی بچه‌اش جنجال برمی‌انگیزد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد alarmist

  1. noun person who spreads alarm
    Synonyms:
    Cassandra Chicken Little pessimist scaremonger voice of doom

ارجاع به لغت alarmist

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «alarmist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/alarmist

لغات نزدیک alarmist

پیشنهاد بهبود معانی