اغما، بیهوشی، کما، ناهشیاری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Soraya was in a coma for weeks after the accident.
پساز تصادف، ثریا هفتهها در کما بود.
Coma can result from various causes, including trauma and lack of oxygen.
اغما میتواند بهدلایل مختلفی ازجمله تروما و کمبود اکسیژن ایجاد شود.
Doctors monitored her vital signs while she remained in a deep coma.
پزشکان علائم حیاتی او را درحالی که در کمای عمیق بود تحتنظر داشتند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «coma» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/coma