۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Torpor

ˈtɔːrpər ˈtɔːpə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
سستی، بی‌حال، بی‌حس، خدر، حالت خواب، بی‌حالی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد torpor

  1. noun lethargy
    Synonyms:
    drowsiness sluggishness laziness sleepiness dullness inactivity idleness languor apathy listlessness sloth inaction lifelessness passiveness disinterest torpidness slowness dormancy stupor impassivity torpidity slumber

ارجاع به لغت torpor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «torpor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/torpor

لغات نزدیک torpor

پیشنهاد بهبود معانی