فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Deep Sleep

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation noun uncountable

خواب عمیق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

He often experiences deep sleep after exercising.

او اغلب پس‌از ورزش خواب عمیقی را تجربه می‌کند.

The soothing music helped her drift into a deep sleep quickly.

موسیقی آرام‌بخش به او کمک کرد تا به‌سرعت به خواب عمیق برود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد deep sleep

  1. noun a stage of sleep characterized by slow brain waves, reduced heart rate, and decreased muscle activity

ارجاع به لغت deep sleep

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deep sleep» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deep-sleep

لغات نزدیک deep sleep

پیشنهاد بهبود معانی