امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Deep Sleep

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation noun uncountable
خواب عمیق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- He often experiences deep sleep after exercising.
- او اغلب پس‌از ورزش خواب عمیقی را تجربه می‌کند.
- The soothing music helped her drift into a deep sleep quickly.
- موسیقی آرام‌بخش به او کمک کرد تا به‌سرعت به خواب عمیق برود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد deep sleep

  1. noun a stage of sleep characterized by slow brain waves, reduced heart rate, and decreased muscle activity

ارجاع به لغت deep sleep

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deep sleep» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deep-sleep

لغات نزدیک deep sleep

پیشنهاد بهبود معانی