امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fag

fæɡ fæɡ fæɡ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    fags

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
خرحمالی کردن، سخت کار کردن، جان کندن، خسته کردن، از پا درآوردن، حمال مفت، خدمتکار، سیگار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- I used to fag away in the office all day.
- تمام روز در اداره جان می‌کندم.
- I am completely fagged out.
- از خستگی رمق ندارم.
- Digging out the weeds is a bit of a fag.
- وجین کردن علف‌های هرزه، کار سختی است.
- He was my fag at Eaton.
- او در دبیرستان ایتون فرما‌نبر من بود.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت fag

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fag» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fag

لغات نزدیک fag

پیشنهاد بهبود معانی