خیلی، زیاد، خیلی، خیلی زیاد، بسیار
She enjoyed the party a lot because all of her friends were there.
او از مهمانی خیلی لذت برد زیرا همهی دوستانش آنجا بودند.
I need to study a lot in order to pass this exam.
برای قبولی در این آزمون نیاز دارم زیاد مطالعه کنم.
خیلی زیاد، مکرراً، به کرات، غالباً، بیشتر وقتها
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She travels a lot.
او خیلی زیاد به سفر میرود.
They go on vacation a lot to explore new places.
آنها برای کشف مکانهای جدید بیشتر وقتها به تعطیلات میروند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «a lot» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/a-lot