آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

On And Off

توضیحات:

همچنین می‌توان از off and on نیز استفاده کرد.

معنی on and off | جمله با on and off

adjective adverb idiom phrase

گاه‌گداری، برخی اوقات، گاهی، گهگاه، گاه‌وبیگاه، هرازگاهی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

She works on and off at the café while pursuing her studies.

علاوه‌بر ادامه‌‌ی تحصیل، او گاه‌گداری در کافه نیز کار می‌کند.

He has played the guitar on and off since he was a teenager.

او از دوران نوجوانی به‌صورت گاه‌و‌بیگاه گیتار نواخته است..

نمونه‌جمله‌های بیشتر

I’ve been exercising on and off lately, but I really want to make it a regular habit.

من اخیراً هرازگاهی ورزش کرده‌ام، اما واقعاً می‌خواهم آن را به یک عادت همیشگی تبدیل کنم.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد on and off

  1. adverb intermittently, happening or existing only some of the time
  1. adjective, adverb intermittent
    Synonyms:
    sometimes occasionally intermittently off and on on-and-off irregularly sporadically infrequently at irregular intervals now and then fluctuating variable alternately inconstantly not often uncertainly very seldom when the mood strikes

ارجاع به لغت on and off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «on and off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/on-and-off

لغات نزدیک on and off

پیشنهاد بهبود معانی