هرازگاهی، گاهوبیگاه، بهطور متناوب، بعضیاوقات، نامنظم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He worked off and on as a bicycle messenger, but he never found permanent work.
هرازگاهی بهعنوانِ پیک دوچرخه کار میکرد، اما هیچوقت کار دائمی پیدا نکرد.
She’s been taking drugs off and on since she was 16.
از ۱۶ سالگی، بهطور متناوب، مواد مخدر مصرف میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «off and on» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/off-and-on