با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Sludge

slʌdʒ slʌdʒ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    لجن، گل‌ولای، گل
    • - After the flood, the streets were covered in a sludge, making it hard for cars to drive through.
    • - پس از سیل، خیابان‌ها با گل‌ولای انبوهی پوشانده شد که تردد خودروها را سخت می‌کرد.
    • - The car got stuck in the sludge.
    • - ماشین در لجن گیر کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sludge

  1. noun mud
    Synonyms: glop, goo, goop, grease, gunk, mire, muck, oil, ooze, scum, sediment, silt, slime, slop

ارجاع به لغت sludge

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sludge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sludge

لغات نزدیک sludge

پیشنهاد بهبود معانی