آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Sludgy

sˈlədʒi sˈlədʒi

معنی sludgy | جمله با sludgy

adjective

غلیظ، پرتراکم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

The sludgy soup sat on the stove.

سوپ غلیظ روی اجاق بود.

The sludgy mixture of paint created a unique texture on the canvas.

مخلوط غلیظ رنگ، بافت منحصربه‌فردی را روی بوم ایجاد کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد sludgy

  1. adjective of, relating to, or covered with slime
    Synonyms:
    slimy oozy slushy mucky miry

ارجاع به لغت sludgy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sludgy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sludgy

لغات نزدیک sludgy

پیشنهاد بهبود معانی