آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Earthborn

ˈɜːθs ˈɜːθs

معنی earthborn | جمله با earthborn

adjective

خاک زاد، خاکی، فانی، پست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

earthborn storms

طوفان‌های زمینی (برای مثال در مقابل دریایی)

earthborn cares and sorrows

دلواپسی‌ها و غم‌های دنیوی

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد earthborn

  1. adjective subject to death
    Synonyms:
    human temporal perishable adamitic man-centered homocentric

ارجاع به لغت earthborn

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «earthborn» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/earthborn

لغات نزدیک earthborn

پیشنهاد بهبود معانی