امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Alluvial

əˈluːviəl əˈluːviəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective noun countable uncountable
زمین‌شناسی (لایه) آبرفتی، ته‌نشستی، رسوبی، ته‌نشینی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The alluvial soil in the valley is perfect for farming.
- خاک رسوبی این دره برای کشاورزی مناسب است.
- Alluvial deposits often indicate the presence of a river nearby.
- رسوبات آبرفتی اغلب نشان‌دهنده‌ی وجود رودخانه‌ای در نزدیکی آن است.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت alluvial

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «alluvial» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/alluvial

لغات نزدیک alluvial

پیشنهاد بهبود معانی