بازتاب، واکنش، عکسالعمل غیرارادی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a boxer with exceptional reflexes
یک مشتزن باسرعت عمل استثنایی
reflex current in a river
جریان معکوس در رودخانه
a stem with reflex leaves
ساقهای با برگهای برگشته
a reflex effect
اثر بازتابشی
The reflex consequence of inflation is the lowering of monetary value.
پیامد واکنشی تورم، کم شدن ارزش پول است.
reflexed petals
گلبرگهای خمیده
When we are cold we shiver; this is a reflex action.
وقتی سردمان میشود میلرزیم؛ این یک عمل غیرارادی (یا پسکنش) است.
عمل غیرارادی، حرکت غیرارادی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «reflex» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reflex