فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Silently

ˈsaɪləntli ˈsaɪləntli

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb B2

بی‌صدا، بی‌سروصدا، به‌آرامی، در سکوت

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

She sobbed silently in the corner.

در گوشه‌ای بی‌سروصدا هق‌هق می‌کرد.

After losing, the US players walked off the field silently.

بازیکنان آمریکا پس از باخت در سکوت از زمین بازی خارج شدند.

adverb

نامحسوس، نهفته، بی‌خبر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

This research shows that Alzheimer's disease develops silently over a decade or longer before causing symptoms.

این پژوهش نشان می‌دهد که بیماری آلزایمر در طول یک دهه یا بیشتر، پیش از ایجاد علائم به‌طور نهفته رشد می‌کند.

Hepatitis C can exist symptom-free for decades, silently damaging your liver.

هپاتیت C می‌تواند دهه‌ها بدون نشانه وجود داشته باشد و به‌طور نامحسوس به کبد شما آسیب برساند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد silently

  1. adverb without speaking
    Synonyms:
    wordlessly mutely taciturnly
  1. adjective
    Synonyms:
    quietly noiselessly soundlessly stilly without noise without a sound calmly speechlessly dumbly like a shadow as silently as falling snow like one struck dumb in utter stillness as still as a mouse in deathlike silence morosely

لغات هم‌خانواده silently

  • adverb
    silently

ارجاع به لغت silently

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «silently» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/silently

لغات نزدیک silently

پیشنهاد بهبود معانی