بیصدا، بیسروصدا، بهآرامی، در سکوت
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
She sobbed silently in the corner.
در گوشهای بیسروصدا هقهق میکرد.
After losing, the US players walked off the field silently.
بازیکنان آمریکا پس از باخت در سکوت از زمین بازی خارج شدند.
نامحسوس، نهفته، بیخبر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
This research shows that Alzheimer's disease develops silently over a decade or longer before causing symptoms.
این پژوهش نشان میدهد که بیماری آلزایمر در طول یک دهه یا بیشتر، پیش از ایجاد علائم بهطور نهفته رشد میکند.
Hepatitis C can exist symptom-free for decades, silently damaging your liver.
هپاتیت C میتواند دههها بدون نشانه وجود داشته باشد و بهطور نامحسوس به کبد شما آسیب برساند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «silently» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/silently