آخرین به‌روزرسانی:

Interminably

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

(اغلب خسته‌کننده و رنجش‌آور) به‌طور بی‌حدوحصر، به‌طور بی‌پایان، به‌طور بسیار طولانی، به‌طور بی‌وقفه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

They talked interminably.

به‌طور بی‌وقفه صحبت کردند.

The meeting dragged on interminably.

این جلسه بسیار زیاد و خسته‌کننده به درازا کشید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد interminably

  1. adverb all the time
    Synonyms:
    frequently regularly continually persistently forever endlessly

ارجاع به لغت interminably

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «interminably» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/interminably

لغات نزدیک interminably

پیشنهاد بهبود معانی