گذشتهی ساده:
debitedشکل سوم:
debitedسومشخص مفرد:
debitsوجه وصفی حال:
debitingشکل جمع:
debitsبدهی، حساب بدهی، در ستون بدهی گذاشتن، پای کسی نوشتن
بدهی، بدهکار کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
an account showing $100 on the debit side and $1000 on the credit side
حسابی که در ستون بدهکار صد دلار و در ستون بستانکار هزار دلار نشان میدهد
Your account will be debited by the amount of the check.
مبلغ چک از حساب شما کسر خواهد شد.
(حسابداری) ستون چپ، طرف چپ
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «debit» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/debit