آخرین به‌روزرسانی:

Debit

ˈdebɪt ˈdebɪt

گذشته‌ی ساده:

debited

شکل سوم:

debited

سوم‌شخص مفرد:

debits

وجه وصفی حال:

debiting

شکل جمع:

debits

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive B2

بدهی، حساب بدهی، در ستون بدهی گذاشتن، پای کسی نوشتن

noun verb - transitive

بدهی، بدهکار کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

an account showing $100 on the debit side and $1000 on the credit side

حسابی که در ستون بدهکار صد دلار و در ستون بستانکار هزار دلار نشان می‌دهد

Your account will be debited by the amount of the check.

مبلغ چک از حساب شما کسر خواهد شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد debit

  1. noun entry
    Synonyms:
    debt liability obligation indebtedness deficit account accounts bills charge amount due arrears collectible
    Antonyms:
    credit settlement tally

Collocations

debit side

(حسابداری) ستون چپ، طرف چپ

سوال‌های رایج debit

گذشته‌ی ساده debit چی میشه؟

گذشته‌ی ساده debit در زبان انگلیسی debited است.

شکل سوم debit چی میشه؟

شکل سوم debit در زبان انگلیسی debited است.

شکل جمع debit چی میشه؟

شکل جمع debit در زبان انگلیسی debits است.

وجه وصفی حال debit چی میشه؟

وجه وصفی حال debit در زبان انگلیسی debiting است.

سوم‌شخص مفرد debit چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد debit در زبان انگلیسی debits است.

ارجاع به لغت debit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «debit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/debit

لغات نزدیک debit

پیشنهاد بهبود معانی