با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Hick

hɪk hɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    (آمریکا، عامیانه) دهاتی جاهل، احمق، نفهم
    • - He became rich but remained a hick.
    • - پولدار شد؛ ولی دهاتی مسلک باقی ماند.
    • - a hick town
    • - شهر دهات‌مانند
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد hick

  1. noun rustic
    Synonyms: backwoodsman/woman, boor, bumpkin, clodhopper, cornfed, country boy/girl, country cousin, countryman/woman, farmer, hayseed, hillbilly, local yokel, redneck, rube, rural, yokel

ارجاع به لغت hick

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hick» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hick

لغات نزدیک hick

پیشنهاد بهبود معانی