فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Farmer

ˈfɑːrmər ˈfɑːmə

شکل جمع:

farmers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2

کشاورز، روستایی، کشتگر، برزگر، زارع، فلاح، دهگان (دهقان)، کدیور

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

All his brothers are farmers.

برادرهایش همه کشاورزند.

Farmers who cultivate seeds,shall benefit by it some day.

برزگران دانه که می‌پرورند / آید روزی که از آن برخورند.

noun

مقاطعه کار (به ویژه کسی که جمع آوری مالیات محل یا درآمد کسب و یا انجام کار سودآوری را در مقابل پرداخت وجه به عهده می‌گیرد)، پیمانکار، مستاجر، امتیازدار، عامل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد farmer

  1. noun person who produces crops, raises animals
    Synonyms:
    laborer producer grower planter cultivator rancher peasant gardener harvester breeder tiller agriculturalist agriculturist homesteader reaper sharecropper feeder sower tender grazer agronomist country person cropper hired hand horticulturist clodhopper cob villein

ارجاع به لغت farmer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «farmer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/farmer

لغات نزدیک farmer

پیشنهاد بهبود معانی