فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Farmhand

ˈfɑːrmhænd ˈfɑːmhænd

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

کارگر کشاورزی، کارگر مزرعه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

I made friends with a farmhand in the village.

با یک کارگر کشاورزی در روستا دوست شدم.

They hired our father as a farmhand, and he lived in the shed beside the house.

آن‌ها پدرمان را به‌عنوانِ کارگر مزرعه استخدام کردند. او در آلونک کنار خانه زندگی می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد farmhand

  1. noun farm worker
    Synonyms:
    farm laborer

ارجاع به لغت farmhand

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «farmhand» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/farmhand

لغات نزدیک farmhand

پیشنهاد بهبود معانی